آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

تولد تولد تولدت مب________ارک

امروز سه شنبه 28 تیر 90 وتولد ماهگرد شووومبولیه. پسرم امروز 6 ماه از اومدن تو به زندگی مامان و بابا میگذره ونمیدونی که چقدر دوست داریم. عزیزم باید بدونی که من و بابا عاشقتیم و هر روز که داری بزرگتر میشی هیجان ما هم برای دیدن روی ماهت و بوس کردن صورت و اون دستو پای کوچولوت بیشتر میشه. منو بابا هم که داریم کم کم برای اومدنت اماده میشیم .ودیشب داشتیم برای اتاقت نقشه میکشیدیم.. میخوایم یه اتاق خوشمل واست درست کنیم که وقتی اومدی ذوق کنی عزیز دل مامان تو هم قول بده که زیاد غذا بخوری و زود بزرگ بشی که وقتی اومدی پیش مامان قوی و بزرگ باشی. پسرم مامان وبابا اندازه ی همه ی ستاره ها دوست دارن... راستی کی میدونه چقدر ستاره ت...
28 تير 1390

خیلی خوشحالم

امروز یکشنبه 26 تیره و من خیلی خوشحالم.دیگه نگرانی تموم شد. دیروز که رفتم سونو دکتر گفت که بچه حالش کاملا خوبه و اب کیسه و ضربان و همه چی کاملا طبیعیه. دیگه هیچ خبری نمیتونه منو به اندازه ی خبر سلامتیه نی نی جونم خوشحال کنه. بعد از این خبر خیلی خوب رفتم خونه ی مامانم .اخه دیروز تولد اتنا و مامانم بود و اتنا هم که تازه کارای عملیه ترمشو تحویل داده بود همین دیروز از مشهد اومد. امیر و ارمین هم که کیک وبادکنک و.. اینا خریده بودن. ما هم کلی با مریم و حامد (دختر عمه و شوهرش)که واسه تولد اتنا اومده بودن تزیینات کردیم.اتنا وقتی اومد خیلی ذوق کرد... بعدشم کادو بهش دادیمو کیک خوردیم.فکر کنم کیک واسه منو نی نی بهترین قسمتش بود .تازه ار...
26 تير 1390

مسافرت 4 شنبه 8 تیر

یه هفته س که علیرضا پیله کرده بریم شمال .من خودمم خیلی دوست دارم برم ولی به خاطر شومبولی میترسم.تازه رفتم دکتر گفت اگه میخوای بری برو ولی من بازم میترسم.حالا ببینیم چی میشه... راستی دیشبم یه دونه از این کتابخونه سیارا زده بودن که با باباییش رفتیم چهار تا کتاب همش در مورد شومبولیا خریدیم. دیروز بعاز ظهر هم با مامانم رفتیم بازار میخواستم یه مانتو تابستونی بخرم ولی هر چی که خوشمل بود رو پوشیدم اندازه بود ولی شومبولی جاش تنگ میشد ..ولی عوضش یه شال خوشمل خریدم .البته منیژه گفت خیلی گل گلیه ولی خودم خوشم اومد. الانم که مینویسم نی نی هی داره تکون میخوره.فکر کنم داره قر میده.پسرم منو بابایی خیلی عاشقتیم.. ...
24 تير 1390

انتخاب کردن اسم برای نی نی

خیلی سخته....واقعا سخته یه اسم خومشل انتخاب کنی .هر کسی یه چیزی میگه .... من اصلا قبل از اینکه نی نی بیاد تو شمکم از اسمای سنگین و تاریخی و اصیل خوشم میومد مثل کوروش کیارش... ولی حالا که فکر میکنم اسم خیلی رو شخصیت ادم تاثیر داره .  میخوام یه اسم اروم و زیبا ولی ایرانی انتخاب کنم .مثل اریا .اراد .ارین... ولی با اینکه دامنه محدود شده بازم سخته.... بازم فکر نکنم حالا حالاها نتونیم انتخاب کنیم.     ...
24 تير 1390

28 خرداد و پایان 5 ماهگی نی نی

  امروز 24 خرداده و نی نی جونم 4 روزه دیگه 5 ماهش تموم میشه .تازه چندهفته ای میشه که دارم لگداشو احساس میکنم وخیلی خووشحالم.واقعا احساس خوبیه که تا حالا نداشتم و وجود یه بچه تو زندگی بهترین اتفاق زندگیه منو باباییشه. .بابایی هم که کلی ذوق کرده همش قربون صدقه ی نی نی ش میره. .تو این ماه 2 بار رفتم سونو.اولیش برای چکاپ و چون جنسیت بچه معلوم نشد دو هفته بعد دوباره رفتم.چون دفعه اول دکتر گفت که نی نی باسنشو کرده و هر چی منتظر میمونم برنمیگرده.. . بعدشم که من و باباییش فهمیدیم پسره کلی ذوق کردیم.. .البته من اول نمیخواستم به باباییش بگم که یه کم اذیتش کنم ولی از اونجایی که بعدش رفتم خونه ی مامانم و مامان ...
24 تير 1390
1